وبلاگ فوق در راستای ارتباط بهتر همکاران و علاقه مندان به فعالیتهای گروه مطالعات علوم اجتماعی شهرستان بروجرد ایجاد شده است.لطفا با نظرات سازنده خود ما را در انجام این امر ما را یاری نمایید
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
نشانه های تاریخی به دست آمده از برخی گورستانهای و تپه های باستانی اطراف بروجرد قدمت سکونت بشر را دست کم از سه
هزار سال پیش ازمیلاد مسیح نشانمی دهد. با این وجود مستندات زیادی از تاریخچه شهر بروجرد پیش از اسلام در دست نیست
با وجود تپه ها و دخمه های زياد باستانی وبعضا پیش از تاریخ درناحیه بروجرد هنوز مطالعات باستان شناسی جامعی در هیچ یک
از این جایگاهها انجام نگرفته استسزمین ماد از تمدن های باستانی ایران بوده که در غرب ایران کنونی قرار داشته است. از قرن
ششم قبل از میلاد این سرزمین توسط هخامنشیان اداره شدو یكی ازایالتهای تابع دولت شد. از پادشاهی هخامنشی به بعد
یعنی در دوره پارتها و ساسانیها، ایالت ماد از جمله ایالات كشور ایران به شمار میرفتو به نام ماهوانده میشد. این ایالت
. شامل دو بخش «ماه پایین» یا «مادرزادی» و «ماه بالا» یا «ماه نهاوند» بود ناحیه بروجرد هم می تواند به عنوان بخش از سرزمین مادها مورد توجه قرار گیرد و هم بخش از سرزمین کاسیت ها بوده است
كاسی ها از حداقل سه هزار قبل از میلاد درلرستان امروزی ساكن بوده و به شغل دامداری و پرورش اسب مشغول بودند و از اوایل
.هزاره دوم قبل از میلاد موفق شدند دولتمقتدری را تشكیل دهند
ماد ها با مناطق جنوبی خود روابط نزدیكی داشته و خصوصا با اهالی آنجا یعنی كاسی ها از لحاظ نژادی و زبانی نزدیكی زیادی
داشتند. كاسی ها نیز مثلسایر قبایل كوه نشین از لحاظ زبانی به ایلامیان نزدیك بودند (تاریخ ماد ص ۹۱). تا قرن ها بعد، از بروجرد
.بعنوان بخشی از سرزمین ماد یا ماه یاد شدهاست
از تاریخ بروجرد در زمان هخامنشیان اطلاعی در دست نیست. هخامنشیان که از اتحاد دو قوم بزرگ ماد در شمال و پارس در جنوب
بوجود آمدند یکی از قدرتمند ترین و بزرگترین امپراتوری های جهان را ساختند. افول هخامنشیان با حمله اسکندر به غرب ایران صورت
.گرفته است. حضور سلوكیان در ایران، آنان را وادار به همكاری با ایرانیان كرد
به همین دلیل بسیاری از سازمانهای اداری و شاهنشاهی ایران شكل سابق خود را حفظ نمود و اسكندر وفرماندهان وی ،شیوه
زندگی و زرق و برق دستگاه حكومت هخامنشی را تقلید كردند.در این دوره، توسعه شهرسازی در فاصله سوریه و میان رودانبیش
از سایر نواحی انجام گرفت. با این همه ،در فلات ایران ،در ناحیه كرمانشاه، همدان، بروجرد و نهاوند، شهرهای تازهای به وجود آمدند
برخی گفته اند که قلعه رومیان بروجرد از دورانحمله اسکندر به ایران یعني اواخر هخامنشیان و همزمان با سلوکیان ساخته شده
است اما کاوشهای مقدماتی قدمت آن را بیش از این نشان می دهد. از آنجاکه نفوذ اسکندر بیشتر در غرب ایران کنونی بوده است
.می توان پذیرفت که این دژ در آن دوران از اهمیت خاصی برخوردار شده باشد
اشکانیان نیزشهرهای چندی در غرب ایران و در نواحی همدان و بروجرد ساخته اند. استفاده از "گرد" در ساختن نام شهرها از این
.دوره آغاز شده است و ساسانیان نیزآن را ادامه داده اند
نوشته های موجود حاکی است بروجرد در زمان ساسانیان از مراکز شهری ایرانیان بوده است و در آن آتشکده ای بزرگ برپا بوده ست
ساخته شدن شهربروگرد یا بروجرد را به فیروز ساسانی نسبت می دهند (پیروزگرد). یکی از راههای اصلی ایران در این دوره همدان
را از طریق نهاوند و بروجرد وشاپور خواست یا خرم آباد فعلی به شهرهای خوزستان مانند شوش ،دزفول شوشتر و اهواز مرتبط
می ساخته است. به هر حال شواهد کافی در مورد قدمتشهر بروجرد کنونی تا زمان ساسانیان در دست است هر چند که اوج
.شکوفایی بروجرد چندین قرن بعد آغاز می شود
بروجرد در زمان حمله اعراب
مسلمانان پیش از حمله به نهاوند فرستاده ای را به بروجرد می فرستند تا آنان را به اطاعت فراخوانند اما در پی پاسخ منفی ایرانیان
. حمله خود را از قادسیهآغاز می کنند و در نهاوند ایرانیان را شکست می دهند
در کتاب شرح فتوحات عمر ضمن اشاره گسترده به این واقعه از بروجرد با نام "بروجرد ثالث" نام برده شده است . گفته می شود
یزدگرد بعد از شکست جنگ نهاوند در بروجرد سپاهیان خود را مجددا سازماندهی می کند در کتابهای تاریخی به گردآمدن سپاهیان
بر یزدگرد در قلعه بروجرد اشاره شده است . ممکن است این قلعه، همان شهر بروجردباشد و یا قلعه کوچکی که در شمال بروجرد
و راوی کوه یزدگرد ساخته شده است ساکنان محلی، این قلعه را محل فرماندهی سپاه یزدگرد می دانند. برخی معتقدند یزدگرد
. در بروجرد کشته شده و در جایی که امروزه آرامگاه زواریون نامیده می شود به خاک سپرده شده است
قرن اول تا چهارم هجری
بروجرد از زمان حمله اعراب به ایران به بعد در زمره شهرهای استراتژیک در آمده است و حوادث و جنگهای تاریخی فراوانی در منطقه
بروجرد و بویژهدشت جنوبی آن – سیلاخور – به وقوع پیوسته است. در دوران حکومت خلفای اسلامی بر ایران، غرب ایران تحت نام
. منطقه جبال شناخته می شده است
ابو دلف از حکمرانان حکومت عباسیان، مسجدی در بروجرد ساخت و منبری در آن برپا کرداین مسجد به احتمال باید همان مسجد
جامع باشد که آن زمان آتشکده بوده است. از این زمان به بعد نام بروجرد به کرات به همین گونه فعلی در کتابهای تاریخی ذکرشده
است. بروجرد را در این زمان بین دو شهر همدان و کرخ (کرج) نوشته اند که این شهر اخیر جایی در شرق بروجرد و در حوالی اراک
بوده و از بین رفته است
بروجرد در این دوران بخشی از پهله یا سرزمین جبال یا کوهستان بوده است. كوهستان که تا حدود قرن ششم هـ . ق نیز به كار
میرفته، سرزمینی بوده كه از شمال به دیلمان و آذربایجاناز غرب و جنوب غربی به سواد (عراق) و خوزستان، از جنوب به پارس و
كرمان و از مشرق به بیابان خراسان وتوس محدود میشد از حدود قرن سوم هجری به بعد ترجمه عربی واژه كوهستان به
نام«الجبال» به متون جغرافیایی اسلامی وارد شد. سرزمین جبال با كوهستان دارای چندین كوره یا ناحیه بود كه ماه كوفه یا دینور،
. ماه بصره یا نهاوند، همدان، ایفازین، قم،ماسبذان، مهر جانقدق و.. از آن دسته بودند
كوهستان بخشی از سرزمینی بزرگتر بود كه «بلاد پهلو یا پهلویان» خوانده میشد. بلاد پهلویان یا سرزمین پهلو شامل ری، اسپهان
همدان، دینورنهاوند، مهرجانقدق، ماسبذان، قزوین،زنجان، ببروصلیلسان یا تالشان و دیلم یا یلستان بود. ایالت ماد یا ماه در خشی از
سرزمین «پهله» در ناحیه .كوهستان یا قهستان یا جبال واقع و شامل دو كوره بودماه نهاوند كه در قرن چهارم دارای دو حاكمنشین
قصبه نهاوند و «قصبه بروجرد» بود، و ماه دینور یا كوره دینور كه دراین قرن دارای دو شهر عمده مركزی بود؛ شهر دینور كه مركز
بخشهای یا رستاق هایبالایی بود حاكمنشین كوره نیز به شمار میرفت و كرمانشاهان مركز بخشهای پایینی محسوب میشد،
. این دو ناحیه را «ماهین» یا «ماهات» هم می گفته اند
بروجرد در زمان سلجوقیان
بروجرد در زمان سلجوقیان مورد توجه زیادی قرار گرفته است و بناهای متعددی در آن ساخته شده است. به دلیل موقعیت خاص این
شهر بین اصفهان وهمدان و نیز قرار گیری بر سر راهاصفهان - بغداد، ترکان سلجوقی توجه خاصی به بروجرد داشته اند و بروجرد از
. شهرهای کلیدی قرن پنجم بوده است
بین سالهای ۴۲۲ تا ۴۳۰ قمری نبردهایی بین دیلمیان و سلجوقیان در این منطقه بوجود آمده و علا الدوله دیلمی در بروجرد سپاهیان
خود را سازماندهی کرده است در سال 495 نبردی بین سلطان برکیارق و ترکان خاتون در بروجرد در می گیرد در سال ۴۹۸، برکیارق
پادشاه سلجوقی در راه اصفهان به بغداددر بروجرد از دنیا می رود و جسد وی به اصفهان باز گرداندهمی شود . برخی معتقدند
. آرامگاه زواریون زواریجان یا زوارگان) در شمال شهر بروجرد، محل دفن سلطان برکیارق سلجوقی است
حمله مغول و تیمور
بروجرد در حمله مغولان به ایران مورد هجوم قرار گرفته و ویران شده است. در سال ۷۹۰ نیز تیمور به بروجرد و خرم آباد حمله کرده و
این دو شهر رابا خاک یکسان کرده استقلعه رومیان در این زمان نیز از مراکز نظامی و استحکامات ایرانیان بوده است که طی
نبردهایی به دست تیمور فتح شده است.از این دوران به بعد نام سرزمین لر کوچک شنیده می شودکه بروجرد و خرم آباد هر دو
شهرهای مهم و بزرگ آن بوده اندلر کوچک برای چندین قرن توسط اتابکان لرستان به عنوان یک حکومت مستقل و مقتدر اداره می
.شده است که این روندتا زمان صفویان ادامه داشته است
خلاصهی پيشينهی تاريخی
پيشينهی تاريخی اين شهرستان را میتوان در نمونههایی از اشيا و آثار مكشوفه ، سنگ لوحههایی با خطوط پهلوی، تأليفات، بناها و
عمارتهای قديمی آنجستجو نمود كه انديشه و دقت دراين راستا ، انسان را به سالهای دراز قبل از تبلور دين آسمانی اسلام در
اين كشور سوق خواهد داد ، آنگونه كه متقدمينكلام، پيشينهی آن را حتی به 4000 سال قبل رساندهاند. مورخين اينشهر را جزء
منطقهی "پهله يا پهلو" میدانندهمان سرزمينی كه شاهان اشكانی نخست در آنجا پادشاهی را آغاز كردند. شواهدتاريخی حاکی
است كه بروجرد از شهرهای قبلاز اسلام بودهو دلايل زبانشناسی نيز واژه بروجرد را با تركيب دو جزء "برو" + "گرد" موجوديت اين
. شهر را به پيش از اسلام ميرساند زيرا كه گرد در زبانهایقديمی ايران به معنای شهر ميباشد
حدود العالم تاليف 372 ه. ق. بروجرد را شهری خرم و پرميوه توصيف ميکند. به نوشته ياقوت حموی در معجم البلدان (اوايل قرن 8
هجری) بروجرد باخضارات و خيرات و همچنين دارای نخلهای مرغوب و زعفران بسيار بوده استهمين جغرافی نويس اسلامی در
كتاب المشترك، رازان را كوی بزرگی در بروجرد ياد ميكند. به نوشته ابن اثير شهر دارای خندق بزرگیدر اطراف بوده كه اكنون ميتوان
آثار و علايمی از آن را مشاهده كرد. در حملات ويرانگر مغول (616 ه. ق.) صدمه و زيان بسياری به شهر وارد شده و منابع تاريخی
. خرابی شهر را درحد وسيعی گزارش كرده اند
ولی حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر ياد كرده و آن را دارای دو جامع عتيق و جديد دانسته است
شهر در آغاز دورهقاجار وسعت گرفت. در همان زمانحاج زين العابدين شيروانی مورخ مشهور در بستان السياحه مينويسد:حسام
السلطنه بروجرد دورش را حصار كشيدو راستا و بازار مسقف و دكاكين مكلف به اتمام رسانيدبه طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای
بافت قديمی بسيار زيبايی است و ساختمانهای قديمی و خانه های مسكونی آن از تزيينات جالب چون در و پنجرهارسی های بديعی
. برخوردار است. بازار كهنه بروجردنيز هم اكنون همان طرح قديمی خود را حفظ كرده و داد و ستد آن رونق چشمگيری دارد
اغلب نويسندگان دورهی اسلامی اعم از سياحان ، مورخان و جغرافی نويسان، هر يك به نوعی در نوشتههای خود از بروجرد به اعتبار
و نيكی ياد كردهو آنرا شهری بزرگ، آباد ، پرجمعيت، پاكيزه و خرم، پرنعمت، پربركت، حاصلخيز و از همه مهمتر زعفران خيز و دارای
درختان بيشمار و ميوههای نيك توصيف مینمايند بیترديد همين سرسبزی و پرآبی و دارا بودن باغ و بوستانهای مصفا بوده كه آنرا
باصفاترين اغلب شهرهای ايران در بهار و "دارالسرور" خواندهانددمورگان باستان شناس شهيرفرانسوی " 1924- 1875 م " كه در چهل و چهار قرن گذشته با هيئت علمی خود از منطقه ديدن كرده است، ضمن آوردن شرحی درمورد بروجرد آنرا حاكم نشين لرستان
و بغايت آباد و از مراكز عمدهی جمعيتی آن ناحيه با بيست هزار نفوس ذكر میكند از ديگر حوادث مهم اين ناحيهمیتوان به قيام خرم
. دينان به رهبری بابك در بروجرد و حوالی آن در روزگار عباسيان اشاره نمود
جاده ابریشم یا راه ابریشم یکی از راههای معروف قدیم است که بسبب حمل ابریشمچین از این راه، بدین اسم شهرت یافتهاست. این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو میآمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از طریق بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میرسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو و گرگان به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز و ایروان میرفت و از ایروان به طرابوزان یا بیکی از بنادر شام منتهی میگردید. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آنجا به کنار شط «دن» و بنادر دریای آزف انتها مییافت. مهمترین کالایی که بصورت ترانزیت از ایران میگذشت ابریشم بود، اما چون ایرانیان مقدار بسیاری از ابریشم خام چین را که وارد میکردند، بخود تخصیص میدادند قادر بودند محصولات خویش را بهر قیمتی بخواهند بممالک مغرب زمین بفروشند. ترکان بتحریک اتباع سغدی خود کوششها کردند، تا از خسرو اول اجازهٔعبور دادن ابریشم خود را از خاک ایران حاصل کنند اما نتیجه نبخشید
دانتستنی های جاده ابریشم
جاده ابریشم مسیر مهم گسترش تمدن باستنای چین به غرب و پل مهم تبادلات اقتصای و
رهنگی شرق و غرب بوده است. جاده ابریشم توسط "جانگ چیان"که در سلسله "هان غربی"زندگی می کرد،افتتاح شد و از شهر قدیمی "چانگ آن"چین در شرق به شهر رم در غرب امتداد می یابد.این جاده که در خشکی قرار دارد،دو شاخه دارد.شاخه جنوبی از "دون هوانگ"آغاز می شود و از طریق قلعه"یانگ گوان"،کوه"کون لون"،"توسن لینگ"،"دا یویه شی"(سینگ کیانگ و شمال شرق افغانستان امروز)،"اشکانیان"(ایران امروز)،"تیائو شی"(شبه جزیره عرب امروز)تا رم امتداد می یابد.شاخه شمالی از "دون هوانگ"آغاز می شود و از طریق دواوازه"یو من"،"تسون لینگ"،"دا وان"،"کانگ جیو"(واقع در آسیای میانه)به سوی جنوب غربی امتداد می یابد و به شاخه جنوبی متصل می شود.این دو شاخه "جاده ابریشم خشکی"نام دارد.
به علاوه،دو جاده ابریشم دیگر کمدان است.یکی "جاده ابریشم جنوب غربی"نام دارد و از استان"سی چوان"آغاز می شود و از استان"یون نان"،رود"ای لو وادی"،"من گون"برمه،رود"چین دون"،"پامر"واقع در شمال شرقی هند،منطقه رود"هنگ هه"،شمال غرب هند ،تا فلات ایران امتداد می یابد.این جاده پیش از جاده ابریشم روی خشکی افتتاح شد.سال 1986،باستان شناسان خرابه های"سان شین دوی"را در شهر"گوانگ هان"استان"سی چوان" کشف کردند.آثار تاریخی مرتبط با فرهنگ آسیای میانه و فرهنگ یونن در این خرابه های 3000 ساله حفاری شد که از این میان، عصای طلائی به طول 142 سانتیمتری،"درخت مقدس"4 متر بالا و مردان و سرهای و چهره های برنزی ،به نظر کارشناسان،در زمان تبادلات فرهنگی شرق و غرب به این منطقه راه یافته است.اگر این دیدگاه درست باشد،این جاده ابریشم 3000 سال پیش شکل گرفته است.
جاده ابریشم دیگر از شهر"گوانگ جو"آغاز می شود و از تنگه"من لا تسی"(تنگه مالاکا امروز)،"شی لان"(سریلانکای امروز)،هند به آفریقای شرقی امتداد می یابد.این جاده "جاده ابریشم دریایی"نامیده شده است.آثار تاریخی حفاری در سومالی واقع در شرق آفریقای اثبات کرده که این جاده در زمان سلسله "سونگ"چین شکل گرفته است.
جاده ابریشم روی دریا چین را با کشورهای متمدن عمده و گهواره های فرهنگی جهان متصل کرده و تبادلات اقتصادی و فرهنگی این مناطق را به پیش سوق داده و "مسیر گفتگوی تمدن های شرق و غرب"نامیده شده است.منابع تاریخی حاکی است که "مارکو پولو"از راه جاده ابریشم دریایی وارد چین شده و از همین جاده به "ونیس"زادگاه خود بازگشته است.{گردآورنده سمیه رفیعی}
ياسا كتاب قانوني است كه بر اساس حقوق عرفي مغول و فرامين چنگيز خان تنظيم شده است. نگارش اين قانون با همكاري اوكتاي و جغتاي (فرزندان چنگيز) صورت گرفت.
اين قانون با خط اويغوري و به زبان مغولي نوشته شده است و دستوراتي در باره چگونگي روابط با كشورهاي بيگانه، جنگ، تقسيمات ارتش، سيستم نامه رساني، ماليات، وراثت و روابط خانوادگي را در بر مي گيرد.
پيدايش ياسا
چگونگي تدويين ياسا در كتاب «تاريخ جهانگشاي جويني» چنين ذكر شده است: چنگيز خان بر وفق و اقتضاي راي خود، هر كاري را قانوني، و هر مصلحتي را دستوري نهاد و هر گناهي را حدي پديد آورد آن ياسا ها و احكام بر طوامير ثبت گرديد و آن را ياسا نامه بزرگ خواندند رسوم ذميمه كه معهود آن طوايف بوده است و در ميان ايشان متعارف رفع كرد و آنچه از راه عقل محدود باشد، از عادت پسنديده وضع نهاد.
واژه «ياسا» در زبان مغولي و اويغوري به معني حكم و فرمان يا « حكم و فرمان شاه» است و در لغت نامه دهخدا رسم، قاعده و قانون نيز معني شده است. عبارت تركي «توره چنگيزي» نيز گهگاه به كار مي رود. توره در مغولي به آداب قومي و دستور اجدادي گفته مي شود. و به قوانيني گفته مي شو.د كه زير دستان چنگيز آن را با دقت اجرا مي كردند.
اهميت يا سا در نزد مغولان
يا سا در نزد مغولان بسيار مقدس و شايسته احترام بود. چنگيز خان در زمان حيات خويش جغتاي را مامور نظارت بر اجراي يا سا كرده بود و فرمان داده بود، مقررات يا سا را روي سنگهاي بزرگ جادهايي كه مسير عبور سربازان بود، حك كنند. ماده اول يا سا كه با حروف درشت روي صخره سنگي بزرگي در فلات پامير حك شده، اين است:«هركس از يا سا سرپيچي كند، سرش را به باد خواهد داد.» و در پايين آن آمده است:«همچنان كه آسمان بيش از يك خدا ندارد، زمين نيز بيش از يك خدا ندارد و آن خدا هم منم: چنگيز خان.»
يا سا با احكام سخت و خشن خود نظام مغول را حفظ كرد، همه مردم را مطيع كرد و تحت فرمان يك نفر در آورد و يكي از علل پيشرفت چنگيز خان گرديد.
مفاد كلي ياسا
1- زنا کاری بی توجه به آن که متاهل است یا نه، باید به کیفر اعدام رسد. 2- هرکس مرتکب گناه لواط شود نیز باید به کیفر اعدام رسد. 3- هرکسی به عمد دروغ گوید، یا افسونگری کند، یا به جاسوسی رفتار دیگران پردازد، یا در منازعه میان دو دسته مداخله کند و به کمک یک دسته علیه دسته دیگری اقدامی به عمل آورد نیز باید به کیفر اعدام رسد. 4- هرکس در آب و یا خاکستر ادرار کند نیز به کیفر اعدام برسد.5- هرکس (بنا بر اعتبار) کالاهایی ستاند و ورشکست شود، اگر سه بار این به این کار دست یازد و ناکام ماند، باید به کیفر اعدام رسد. 6- هرکس به اسیری خوراک و جامه دهد و این کار را بی اجازه اسیر کننده به انجام رساند باید به کیفر اعدام برسد. 7- هرکس برده یا اسیری فراری را بیابد و او را به صاحب اسیر کننده اش بر گرداند باید به کیفر اعدام برسد. 8- چون بخواهند حیوانی را ذبح کنند باید پاهایش را ببندند، شکافی در شکمش باز کنند و قلبش را آنقدر بفشارند تا جان سپارد، آنگاه می توان از گوشت آن تناول کرد. 9- اگر درجنگ هنگامه، حمله یا عقب نشینی، بسته، کمان یا بار کسی فروافتد، فرد پشت سر او موظف است آن را بردارد و به صاحبش مسترد کند. در غیر این صورت به کیفر اعدام رسد. 10- او(چنگیز خان) تصمیم گرفت که بی هیچ استثنایی، به زادگان علی بوکر، ابوطالب، فقیران، قاریان قرآن، حقوق دانان، پزشکان، دانشمندان، زاهدان، موذنان، و مرده شویان هیچ گونه مالیات و عوارض تعلق نگیرد. 11- او قرر داشت، به تمام ادیان باید حرمت نهاده شود و هیچ یک را بر دیگری ترجیح ندهند. او این فرمان ها را برای رضای خدا صادر کرد. 12- او جکم کرد که افرادش از خوردن خوراکی دیگران که به آنان تعارف می کنند، سرباززنند، حتی اگر یکی شاهزاده و دیگری اسیر باشد؛ مگر آن که تعرف کننده خود از آن ببخشد. او آنها را از خوردن چیزی در حضور دیگری، بدون دعوت او به شریک شدن در خوراک منع کرد. او هرکسی را از تناول بیش از رفیقش، پا نهادن بر آتشی که روی آن خوراک پخته می شود و ظروفی که در آن غذا خورده شده است، باز داشت. 13- هنگامی که رهگذری از کنار افرادی در حال غذا خوردن می گذرد، باید بی کسب اجازه(بنشیند) و آسوده شود و در خوردن با آنان شریک شود و آنان نبایید او را از انجام این کار باز دارند. 14- او آنها را از دست فروبردن در آب باز داشت و فرمان داد برای برداشتن آب از وسیله ای استفاده کنند. 15- او آنها را از شستن جامه، تا روزی که کاملا ژننده شود باز داشت. 16- او قدغن کرد، کسی نگوید چیزی ناپاک است و بر این نکته پای فشرد که همه چیز پاک است و نباید میان پاک و ناپاک تفاتی نهد. 17- او آنها را از ترجیح فرقه ای بر فرقه دیگر ، بیان سخنان پرطمطراق و موکد، و استفاده از القاب افتخاری بازداشت. چون بخواهند با سلطان یا هرکس دیگر سخن گویند، تنها باید نام او را بر زبان راند. 18- او به زادگان خود فرمان داد، پیش از عزیمت به جنگ، شخصا از واحد ها و قشون و سلاح آنان بازدید کنند و واحدها را به تمام نیازمندی های آنان در نبرد مجهز سازند و حتی از بازدید نخ و سوزن مورد نیاز آنان دریغ نورزند و چنانچه سربازی فاقد وسیله ضروری باشد، آنها را مجازات کنند. 19- او فرمان داد زنان کسانی را که همراه واحد نظامی عازم نبرد می شوند، در زمان غیبت مردان و جنگ، کار و وظایف مردان را بر عهده گیرند. 20- جنگ جویان را فرمان داد، به هنگام بازگشت از جنگ وظایف خاصی را در خدمت سلطان به انجام برسانند. 21- به رعا یا فرمان داد در آغاز هر سال دختران خود را در معرض تماشای سلطان قرار دهند تا او بتواند برخی را از میان آنان برای خود و پسرانش برگزیند.22- او در راس هر واحد نظامی، امیری گماشت و برای هر هزار و صدوده تن سپاهی امیری تعیین کرد. 23- او فرمان داد اگر کهنسالی ترین امیران گناه و خطایی مرتکب شوند، باید خود را برای تنبیه به فرستاده شهریار و صاحب اختیار مطلق تسلیم کند. حتی اگر فرستاده از همه ی نوکران او فرومرتبه تر باشد، پیش پای او به خاک افتد تا فرستاده مجازات تعیین شده از سوی شهریار را حتی اگر فرمان مرگ باشد، به اجرا درآورد. 24- او قدغن کرد، امیران جز از ایلخانان از کسی دیگر فرمان نبرند. هرکس جز از ایلخانان فرمان برد، باید به کیفر مرگ رسد. و هر کسی بی اجازه مقام و مرتبه خود را تغییر دهد نیز حکم اعدام در باره او جاری شود. 25- او به شهریاران فرمان داد، تسهیلات برقراری ارتباط پستی دائمی را فراهم سازند تا بتوانند به وقت از تمامی رویدادهای قلمرو خود مطلع شوند.26- او به پسرش جغتای خان فرمان داد بر حسن اجرای یاسا نظارت کند. 27- او فرمان داد سربازان به واسطه بی دقتی و غفلت مجازات شوند. حکم کرد، شکارچیانی را که اجازه می دادند در خلال شکار جمعی، بگریزد، چوب زنند و در مواردی به قتل برسانند. 28- در موارد قتل، شخص می توانست خون به بپردازد که این خون بها عبارت بود از چهل بالش طلا برای یک مسلمان و یک الاغ برای یک چینی. 29- اگر مردی را می یافتند که اسبی را ربوده بود، باید آن را همراه 9اسب از همان نوع به صاحبش باز گرداند. اگر توان پرداخت این جریمه را نداشت ناگزیر بود به جای اسب فرزندان خود را تاوان دهد و اگر فرزندی نداشت او را به سان گوسفندی می کشتند. 30- چنگیز خان دروغ زنی، دزدی و زنا را قدغن می کند و به دوست داشتن خود و همسایه فرمان می دهد. حکم شده است کهمردان به یکدیگر آسیب نرسانند و از خطاهای خود به کلی چشم بپوشند. از سر تقصیر مردمان کشورها و شهرهایی که داوطلبانه تسلیم شده اند درگذرند. معابدی را که وقف تقدیس خداوند شده اند، از پرداخت. 33- اگر کسی نتواند از شاد خواری خودداری کند، می تواند ماهی سه بار به حد مستی بنوشد. اگر از این میزان درگذرد، مجرم سزاوار مجازات است.اگر ماهی دو مرتبه به حد مستی بنوشد بهتر است و اگر این میزان به یک بار رسد قابل تحسین است. و اگر کسی به هیچ روی می گساری نکند چه بهتر از آن؟ اما چنین فردی را کجا می توان یافت؟ اگر چنین فردی پیدا شود شایان بیش از حد احترام و بزرگداشت است. 34- فرزندان متولد شده از یک هم خوابه را باید قانونی شمرد و سهم ارث آنان برابر همانی است که پدر از ماترک تعیین می کند. توزیع دارایی باید بر این اساس باشد که پسر بزرگتر بیش از پسر کوچکتر سهم برد و پسر کوچک تر وارث خانه و وسایل اهل بیت پدری شود. بزرگی و ارج فرزندان به مراتب مادر آنان وابسته است. همواره یکی از زنان باید از زنان دیگر بزرگتر و مهم تر باشد. این مسئله عمدتا به هنگام زنا شویی آن زن معیین و مشخص می شود.35- پس از مرگ پدر، پسر می تواند بر همه همسران پدر، جز مادر خویش، دست یابد. می تواند با آنان زناشویی کند یا آنان را به زنی به دیگری دهد. 36- هیچ کس جز وارثان قانونی به هیچ وجه حق استفاده از دارایی متوفا را ندارند.
چنگيز خان در سفرهاي جنگي خود به غرب و شرق از شرايط جغرافيايي، جمعيت زياد و پيشرفت ملل مسلمان آگاهي يافت و مسلمانان را نسبت به ساير ملل در اولويت قرار داد. به دليل مذكور و يا به علت اين كه چنگيز خان در آغاز به مسلمانان اعتقاد كامل داشت، ميزان خونبهاي يك مسلمان را چهل بالش طلا و خون بهاي اهالي چين را يك الاغ تعيين كرد. البته در تعيين ميزان خون بها ظاهرا ميان زن و مرد تفاواتي قائل نبودند. نكته ابهام بر انگيز اين است كه چرا در ياسا صريحا ماده اي به مورد قتل يك مغول اختصاص داده نشده است. اما در يكي از كتابهاي تاريخ مغول آمده است كه مجازات قتل مغولان مرگ بوده است.
مغولان بسيار خرافاتي بودند و به شدت از رعد و برق مي ترسيدند. ممكن بود در مواقع رعد و برق از ترس خود را به درون درياچه و يا رودخانه بيفكنند. آنان گمان مي كردند دست فروبردن در آب موجب تلاطم آب و ايجاد صاعقه خواهد شد.بنا براين مغولان از فروبردن دست در آب منع شده بودند و بايد براي برداشتن آب از وسيله اي استفاده مي كردند. البته آلوده كردن آب با ادرار يا آب بيني و شستن لباس هاي كثيف و نيز فروبردن چاقو در آتش و يا درآوردن غذا از ظرف با چاقو ممنوع بود؛ زيرا مغولان فكر مي كردند كه با اين كار رعد و برق ايجاد خواهد شد. آنان كه به شدت از رعد و برق هراس داشتند هنگام زدن برق و صداي رعد ساكت و سا مت مي ايستادند
نزد مغولان اعدام به صورت هاي جداكردن سر از بدن، تقسيم بدن محكوم به دو يا چند قسمت؛ بريدن گوشت بدن محكوم، و قرار دادن آن در دهان او صورت مي گرفته است. گاهي محكومي را جلو حيوانات وحشي و سگهاي درنده قرار مي دادند يا آنان را آنقدر در آفتاب سوزان نگه مي داشتند تا بدنشان كرم بگذارد. خفه كردن در آب، سوزاندن، كشتن با واردآوردن ضرباتي به بدن محكوم، آويختن محكوم روي آتش سوزان، و فروبردن در روغن داغ نيز از انواع ديگر اعدام بوده است. در بيشتر موارد، بستگان مقتول نيز به قتل مي رسيدند و ثروت آنها هم ظبط مي شد. اعضاي خانواده سلطنتي را بدون آن كه خون آنها ريخته شود، با بستن زهي دور گردن و با پيچاندن در فرش خفه مي كردند.
مغولان عدد نه را مقدس مي شمردند. شايد به اين علت دزدها موظف بودند نه برابر شئي مسروقه را پس دهند.
اساس ياساي چنگيز صاحب منصبان دولتي و شاهان دست نشانده كه عليه ايلخان شورش مي كردند در دادگاهي به نام «يارغو» كه در دربار خان وجود داشت محاكمه مي شدند. راي صادره يارغو قطعي بود و تنها فرمانروا قادر به تغيير راي بود. و در دعاوي اقامه شده در يارغو در زمينه اختلافات ميان طرفين به ندرت از ميانجي گري استفاده مي شد.
محمدعلیشاه قاجار (۱۲۵۱-۱۳۰۴ هجری شمسی)، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود. او در ۱۲۸۵ خورشیدی به سلطنت رسید و به مخالفت با مشروطه پرداخت. مجلس شورای ملی را به توپ بست و آزدیخواهان را به قتل رساند. این رویدادها به استبداد صغیر معروف است. او پس از فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روس پناهنده شد و با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد. مشروطهخواهان پس از وی پسر خردسالش احمد شاه را به سلطنت انتخاب کردند.
شاه تهماسب یکم (زاده ۳ مارس ۱۵۱۱ در روستای شهاباد نزدیک اصفهان و درگذشته ۱۴ مه ۱۵۷۶ قزوین) فرزند ارشد شاه اسماعیل یکم و دومین پادشاه از سلسله صفویه بود.او پس از مرگ پدر با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد که با حسن تدبیر و شجاعت از پس این مشکلات به خوبی بر آمد و دورهای طولانی از صلح و ثبات را برای ایران به ارمغان آورد. وی فردی به شدت متعصب و معتقد به مذهب شیعه دوازده امامی بود.
....
برای مطالعه مطلب فوق در یک فایل ورد اینجا کلیک کنید
در اینجا برای شما عزیزان و همکاران گرامی بودجه بندی و ریز بارم سالانه دروس مطالعات علوم اجتماعی و همچنین جدول زماني این دروس را ارائه مینماییم که میتوانید از لینک زیر آن را دریافت نمایید.
مذهب پروتستان شاخهای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط مارتین لوتر مطرح شد. پروتستانها امروزه بیشتر در شمال اروپا و آمریکای شمالی سکونت دارند.
واژه انگلیسی پروتستان به معنی معترض و مخالف سرسخت است و این دلیل به پیروان مکتب دینی پروتستانیسم اطلاق میشود که آنها در مقابل شماری از قوانین کلیسای کاتولیک روم ایستادند.